اینترنت اشیاء: بنای یک خانه هوشمند

چند دستگاه خانگی هوشمند دارید؟
اگر به اطراف منزلتان نگاه کنید، احتمالا تعداد زیادی از آنها را پیدا نخواهیدکرد. شاید شما یک آیفون تصویری هوشمند، یک دستیار صوتی یا یک دستگاه پزشکی متصل دارید. وقتی فقط از چند دستگاه اینترنت اشیاء استفاده میکنید، میتوانید بدون داشتن پروتکلهای مشترک اینترنت اشیاء یا استانداردهای ارتباطات دادهای برای اداره اکوسیستم هوشمند خود به کار خود ادامه دهید. به هر حال، هیچ دلیلی وجود ندارد که زنگ در شما نیاز به صحبت کردن با قهوه ساز شما داشته باشد و همچنین داشتن دو برنامه جداگانه برای مدیریت دو دستگاه مختلف دردسر بزرگی نخواهد بود.
اگرچه بسیاری از ما احتمالا میتوانیم دستگاههای خانه هوشمند خود را همگامسازی کنیم، اما آنها به طور فزایندهای در زندگی روزمره ما ادغام شدهاند. در واقع، پیشبینی میشود که بازار خانههای هوشمند که در سال 2016 رقمی معادل 55.65 میلیارد دلار ارزش داشت، تا سال 2025 به 174.24 میلیارد دلار برسد.
اما همانطور که فناوری IoT تکامل مییابد و خانههای ما بیشتر به هم متصل میشوند، به همه دستگاههایمان نیاز داریم تا بتوانیم با یکدیگر، کنترلشان کنیم و سیستمهای اتصال بیسیم محلی بتوانند همانند وایفای و بلوتوث تعامل داشته باشند. در غیر این صورت، اکوسیستم معمولی اینترنت اشیاء آن طور که باید روان نیست. آیا تمام هدف یک خانه هوشمندبرای آسان تر کردن زندگی ما نیست؟
چرا نیازمند ایجاد یک پروتکل مشترک اینترنت اشیاء هستیم؟
دستگاههای هوشمند تولید شده توسط برندهای مختلف اکثرا به زبانهای کمی یا حتی بسیار متفاوت و پیچیده صحبت میکنند، زیرا هیچ پروتکل قابل قبولی برای ارتباط داده وجود ندارد. این امر ارتباط دستگاههای موجود در اکوسیستم اینترنت اشیاء با یکدیگر را دشوار میکند و در نتیجه تقریبا به مانند این است که هر کلمه دیگری یا دسته کوچکی از کلمات را که دستگاه دیگر منتقل می کند، می فهمند. این قابلیت همکاری ضعیف، راحتی و کارایی را که این دستگاهها قرار است به کاربران ارائه بدهند، کاهش میدهد.
برای اطمینان از یک اکوسیستم قوی اینترنت اشیاء، برخی از مصرفکنندگان و کسب وکارها ممکن است با برند مورد نظرشان هم سو شوند و دستگاههایی را از خانوادههای محصول مشابه خریداری کنند. به عنوان مثال، یک صاحب خانه ممکن است خانه خود را با یک یخچال. ماشین لباسشویی و خشک کن از یک برند ارتقا دهد و از یک تلفن هوشمند برای کنترل همه آنها استفاده کند. با این حال، این دستگاهها همچنان باید به وایفای خانگی کاربر به صورت Plug and play متصل شوند تا راهاندازی آسان را فراهم کنند. از آنجا، دستگاهها باید بدون زحمت این اتصال را حفظ کنند تا مطمئن شود که وقتی کاربر به آنها نیاز دارد آماده کار هستند.
این احتمال وجود دارد که کاربران بخواهند محصولی از برند دیگری را در اکوسیستم اینترنت اشیاء خود به کار برند که این موضوع دوباره مشکل ارتباط داده بین دستگاهی را باز می کند. بسیاری از دستگاههای کوچکتر برای نصب توسط خود کاربر در نظر گرفته شدهاند، و اگر نصب و همگامسازی به اندازه کافی ساده نباشد. دردسرهای کاربران بیشتر از آن چیزی است که چانهزنی میکردند. علاوه بر این، اگر دستگاهها از پروتکلهای امنیت سایبری یکسانی پیروی نکنند، شبکه هوشمند ممکن است حفرههایی داشته باشد که به هکرها اجازه میدهد اطلاعات را بدزدند یا سیستم اینترنت اشیاء را تغییر دهند.
انتخاب یک اکوسیستم کارآمد اینترنت اشیاء
در حال حاضر سازندگان مختلف، رویکردهای متفاوتی برای قابلیت همکاری بین دو دستگاه دارند، و این صنعت را با چند انتخاب اولیه برای ایجاد یک استاندارد ارتباط داده رها میکنند. برخی از آنها یک رویکرد کنترل شده را انتخاب می کنند. به این معنی که برندهای آنها تمام عملکردهای مورد نیاز را در یک اکوسیستم مدیریت شده اینترنت اشیاء ارائه می دهند. این به یک برند، قدرت کنترل کامل مبنی بر تجربه مشتری می دهد.
با توجه به اینکه 96٪ چالشهایی را که در ارائه تجربه مورد نظر مشتری گزارش میکنند، مشهود است که چرا یک اکوسیستم کنترلشده اینترنت اشیاء شاید جذاب باشد. ارائه دهندگان، راه حلی برای این رویکرد ارائه میدهند که به داشتن اکوسیستمی از دستگاه های محبوبند که استفاده از آنها راحت تر است. با این حال، کنترلهای دقیق، برقراری ارتباط دستگاههایی با یک نام تجاری را با دستگاههای برند دیگر دشوارتر میکند، بنابراین، این مشکل توانایی همکاری را حل نمیکند.
سایر شرکتها رویکرد متقابلپذیری را انتخاب میکنند، به این معنی که راهحل اینترنت اشیاء خود را طوری طراحی کنند که با دستگاههای مختلف کار کند و به کاربر اجازه میدهد اکوسیستم اینترنت اشیاء خود را ایجاد کنند. در واقع، نظرسنجی ما در سال 2018 نشان داد که شرکتهای B2B عمدتا یک رویکرد تعاملی را ترجیح میدهند در حالی که مشاغل B2C به طور مساوی تقسیم میشوند.
این نظرسنجی در ادامه ثابت کرد که شرکتهایی که دستگاههای متصل را برای مشاغل تولید میکنند، احتمالا این رویکرد را اتخاذ میکنند. این تولیدکنندگان بیشتر به کارکردها علاقه دارند تا تجربه کاربری، بنابراین به کنترل کردن زیادی احتیاج ندارند. در نهایت، تعداد کمتری از شرکتها از یک سیستم منبع باز استفاده میکنند که کاربران میتوانند هر کاری که میخواهند را با دستگاه اینترنت اشیاء خود انجام دهند. این سیستم برای کاربران حرفهایتر است و ممکن است برای کاربر معمولی بسیار پیچیده باشد، حداقل در حال حاضر.
عوامل متعددی وجود دارد که در رویکردی که شرکتها ترجیح میدهند، نقش دارند، مانند انواع محصولاتی که تولید میکنند یا قصد دارند تولید کنند و یا شاید مهمتر از همه رویکردهای امنیت سایبری آنها.
امنیت و حفظ حریم خصوصی یکی از دغدغههای اصلی برندهای خانه هوشمند و لوازم خانگی است. در واقع، شرکتکنندگان در نظرسنجی ما آن را بهعنوان چالش برتری که سازمان شان در دستیابی به اهداف تجاری برای راهحلهای خانه هوشمند با آن مواجهاند فهرست کردند. با در نظر گرفتن این مطلب و یک رویکرد تحت کنترل گزینههای بیشتری را برای امنیت بهتر دستگاه و شبکه اینترنت اشیاء ارائه میکند، اما امکان همکاری با دستگاههای برندهای دیگر را نخواهد داد.
نقطه شیرین خانه هوشمند باید جایی در میانه این رویکردها باشد. مصرف کنندگان برای کار با قهوه ساز هوشمند خود نباید متخصص فناوری اطلاعات باشند. آنها انتظار دارند یک تجربهplug and play و دستگاه هایی که کارکردن و کنترل کردن آنها از طریق یک رابط کاربری دوستانه یا از طریق دستورات صوتی آسان باشد. در عین حال، آنها نمیخواهند با نصب دستگاههایی که می تواند اطلاعات شخصی آنها را فاش کند یا به هکرها دسترسی دیجیتالی به شبکه های خانگی آنها بدهد. حریم خصوصی و امنیت خانه خود را به خطر بیاندازند.