چگونه باید تأثیرات اینترنت اشیا (IoT) را بر اقتصاد واگذار کنیم؟

اندازه گیری تأثیرات اینترنت اشیا بر اقتصاد کار سختی است. برای این کار می توانیم به تأثیر IoT بر رشد تولید ناخالص داخلی، توزیع رشد، بازارهای کار، تنظیم مقررات و رقابت توجه کنیم. اینترنت اشیا بدون شک با برخی از شاخص های اصلی (به عنوان مثال تولید ناخالص داخلی) رشد اقتصادی را افزایش می دهد. در حالی که این دستاوردها عمدتاً به سود اقتصادهای پیشرفته خواهد بود، اما می توان امیدوار بود که اقتصادهای در حال توسعه با اتخاذ استراتژیک اینترنت اشیا، دستاوردهای چشمگیری داشته باشند.
چگونه باید تأثیرات اینترنت اشیا (IoT) را بر اقتصاد واگذار کنیم؟
اینترنت اشیا برای بسیاری اصطلاحی گسترده و تا حدی گیج کننده است، اما در بعضی موارد به نظر نمی رسد به اندازه کافی گسترده باشد. وقتی تعریف اینترنت اشیا بسیار سخت باشد، اندازه گیری تمام روشهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر روند اقتصادی تأثیر می گذارد هم، دشوار است.
در تلاش برای تفسیر تأثیر واقعی اینترنت اشیا بر اقتصاد، دراینجا این مورد را به عنوان مثال از ایالات متحده به چهار دسته تأثیر اقتصادی تقسیم میکنیم.
.1 رشد تولید ناخالص داخلی
.2 توزیع رشد
.3 بازارهای کار
.4 مقررات، اجاره بها و رقابت
رشد تولید ناخالص داخلی
برای شروع، بیایید IoT را به عنوان یک پروکسی برای تعاملات ماشین به ماشین (M2M) در نظر بگیریم. بیایید از رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) به عنوان پروکسی برای رشد اقتصادی داخلی استفاده کنیم.
تحلیل های اقتصاد مرزی شواهد تجربی را ارایه میدهد که سرمایهگذاری در فنآوری اینترنت اشیا تولید ناخالص داخلی را به طور قابلتوجهی افزایش میدهد . اقتصاد مرزی پیشبینی میکند که در ۳۰ سال، افزایش ۱۰ درصدی در تعاملات M۲M میتواند تولید ناخالص ملی آمریکا را به میزان ۲.۳ تریلیون دلار افزایش دهد. با این حال، آنها میگویند که این پیشبینی موثر ممکن است در واقع رشد اقتصادی ناشی از IoT باشد.
از آنجا که اینترنت اشیا از تحول دیجیتال ، جدایی ناپذیر است، تأثیرات آن در شکل گیری اقتصاد آینده را نمی توان از این تحولات بزرگ جدا کرد. صرف نظر از این، پذیرش اینترنت اشیا در صنایعی مانند کشاورزی، انرژی، تولید و توسعه شهری نوید بازگشت سود اقتصادی را می دهد ، همچنین مدیریت پسماند (زمان یا منابع) می تواند باعث صرفه جویی در هزینه و بهره وری صنعتی شود.
توزیع رشد
تولید ناخالص داخلی می تواند مفید باشد زیرا یکسری واژگان مشترک برای مقایسه اقتصادی فراهم می کند . برای مثال به ما کمک می کند اندازه اقتصاد ایالات متحده را با اندازه اقتصاد اکوادور مقایسه کنیم. با این حال، این پرکاربردترین و گویاترین معیار رشد اقتصادی نیست.
تولید ناخالص داخلی سرانه (یعنی به ازای هر نفر) معیار دیگری است که اغلب برای گرفتن رشد اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد و به ما می گوید رشد در ارتباط با اندازه جمعیت چگونه است.
منطقی تر است که تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بالاتر از اکوادور است، زیرا این کشور بزرگتر است، اما چگونه آن را با سایر کشورها در اندازه خود مقایسه می کند؟ سرانه تولید ناخالص داخلی می تواند به ما کمک کند تا رشد را به روشی متناسب مقایسه کنیم. حتی هنوز هم، از آنجا که هر یک از این اعداد یکپارچه هستند، هیچ دیدگاهی در مورد نحوه توزیع رشد اقتصادی به ما نمی دهند.
یک آژانس مشاوره در گزارشی پیش بینی کرده است که مزایای استفاده از اینترنت اشیا بیشترین ارزش را در “اقتصادهای پیشرفته” ایجاد می کند. با این وجود، در صورت مشاهده خوش بینانه، تقریباً 40 درصد از این مقدار به “اقتصادهای در حال توسعه” تعلق می گیرد.