شهر هوشمند در دست شهروندان
شهر هوشمند در دست شهروندان
درحالی که دولتها درمورد شهر هوشمند صحبت می کنند، این شهروندان هستند که آنها را می سازند. دولت استرالیا اخیرا طرحی جاهطلبانه درمورد شهرهای هوشمند منتشر کرده است که پیشنهاد می کند شهرها باید در درجه اول برای مردم باشند.
“اگر قرار است شهرهای ما همچنان نیازهای ساکنان خود را برآورده کنند، برای مردم ضروری است که در برنامه ریزی و تصمیم گیری های سیاستی که بر زندگی آنها تاثیر می گذارد مشارکت داشته باشند.”
چنین اظهاراتی نقطه شروع خوبی است و احتمالاً باید در اقدامات اجرایی استرالیا نقش محوری داشته باشد. اطلاعات زیادی در دهه گذشته از آزمایش های موفق و ناموفق شهرهای هوشمند در سراسر جهان جمعآوری شده است. اندکی تامل در مورد آنها می تواند اطلاعات مفیدی را برای دولت استرالیا در حالی که طرح ملی خود را آغاز می کند، به ارمغان آورد.
شهر هوشمند چیست؟
اما، قبل از شروع هرگونه اقدامی، یک تعریف جامع از “شهر هوشمند” بسیار مفید خواهد بود. این واژه در سال های اخیر مورد استفاده بسیار قرار گرفته است، به گونه ای که امروزه دیگر معنای خود را از دست داده است.
از کجا شروع کنیم؟
اگر بگوییم اینترنت در طول 20 سال گذشته زندگی ما را متحول کرده است، اغراق نکردهایم. همه چیز در ساز و کار اشتغال، ملاقاتهای کاری، ازدواج و غیره امروز بسیار متفاوت از چند دهه پیش است، همه اینها به لطف شبکهای متصل است که اکنون اکثر مردم روی کره زمین را در بر می گیرد.
به روشی مشابه، ما امروز در ابتدای یک انقلاب فناوری جدید هستیم. اینترنت در حال ورود به فضای فیزیکی و فضای خود شهرهای ما است و در حال تبدیل شدن به اینترنت اشیا است. این موضوع، دریچهای را به روی دنیای جدیدی از برنامه ها باز می کند که مانند موج اول اینترنت، می تواند مشتقات زیادی را در خود جای دهد. از منظر فلسفی تر، می توان به نقل قولی از مارک ویزر توجه کرد. او می گوید: مرحله بعدی محاسبات فراگیر یا عصر فناوری آرام است، زمانی که فناوری به پسزمینه زندگی ما فرو میرود.
دولت ها باید چه کار کنند؟
در زمینه تکنولوژی آرام، دولتها چه باید بکنند؟ در چند سال گذشته، موج اول برنامههای کاربردی شهر هوشمند، هیجانهای تکنولوژیکی را به دنبال داشت.
به روشی مشابه، در سال 2010، ریودوژانیرو مرکز یکپارچه کنترل را که توسط IBM مهندسی شده بود راه اندازی کرد. این یک اتاق کنترل بزرگ برای شهر است که اطلاعات را بلافاصله از دوربینها و حسگرهای بیشمار موجود در بافت شهری جمعآوری میکند و برای مرکز کنترل ارسال می کند.
چنین رویکردهایی کمبودهای بسیاری را روشن ساخت که مهمترین آنها عدم مشارکت مدنی بود. گویی دولتمردان شهر را صرفاً به عنوان یک ماشین تصور می کردند. این رویکردها منجر به واکنشهای متعددی در جامعه پژوهشی و دانشگاهی شد. در ایالات متحده، ایده کلی فضای شهری هوشمند در نسل فعلی استارت آپ های موفق نقش محوری داشته است. یکی از جدیدترین نمونهها Uber است. یک برنامه تلفن هوشمند که به هر کسی اجازه میدهد با تاکسی تماس بگیرد یا خود راننده باشد.
به جز اوبر، Nest، وبسایت اشتراکگذاری آپارتمان Airbnb و بسیاری پلتفرمهای دیگر که توسط شرکت اپل اعلام شده است، مرزهای جدیدی از فناوری اطلاعات را رو به گسترش قرار داده اند. رویکردهای مشابه اکنون نوید ایجاد انقلاب در بیشتر جنبه های زندگی شهری را می دهند، از رفت و آمد تا مصرف انرژی و سلامت شخصی.